عشق شیطانی پارت 2(کاور این پست عکس شیطانه)

شیطان: داشتم داخل جنگل راه میرفتم که یهو یه شیطان کش و یه شیطان که توی بغلش بود رو دیدم یه شیطان خیلی کوچیک انگار یه بچه ی کوچیک بود بعد یهو...
زنیتسو دیدم یه شیطان جلومه برای اینکه با اون درگیر نشم فرار کردم که به بنبست رسیدم نمیدونستم چیکار کنم (042:الان مثل همیشه گریه میکنه)
زنیتسو: مثل همیشه گریه کردم 😭(042:بله درست گفتم... فداش بشم گریه میکنه اخی🥺)
شیطان: دیدم یهو بیهوش شد
زنیتسو: بیهوش شدم ولی وقتی یادم اومد که نزوکو توی بغلمه سریع به حالت دفاعی در اومدم
(042:همون زنیتسو که خوابه😴)
زنیتسو: خیلی سریع قبل از اینکه بفهمه از کجا خورده سرش رو بریدم
شیطان: خیلی سریع بود انگار یه ادم دیگه بود
نزوکو: از خواب بیدار شدم دیدم توی بغل زنیتسو ام سریع از بغلش اومدم بیرون که...



ادامه دارد...
دیدگاه ها (۵)

قلب ها تونو بدینننننن

چهار تا شوخی باحال

عکس های نزوکو و زنیتسو

کلیپ

پارت ۶انچه گذشت: کارام خیلی طول کشید وقتی امدم خونه دیدم که....

زیر باران سئول[پارت 2]

پست اولمه حمایت کنید ❤️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط